به گزارش مشرق به نقل از مهر، کمتر از 50 روز تا یکصد و شصت و دومین اجلاس اوپک بهمنظور انتخاب دبیرکل جدید سازمان کشورهای صادرکننده نفت برگزار می شود و در آستانه این نشست، کمیته ویژه ارزیابی چهار نامزد دبیرکلی از ایران، عربستان، عراق و اکوادور در وین به کار خود پایان داد.
پس از ارزیابی نامزدهای دبیرکلی نتایج در اختیار اعضای 12 گانه این سازمان قرار خواهد گرفت تا با رای نهایی این اعضا در اجلاس بعدی در 22 آذرماه سالجاری، دبیرکل از بین غلامحسین نوذری از ایران، مجید المنیف عربستانی، غضبان 67 ساله عراقی و ویلسون پاستور اکوادوری انتخاب و بر صندلی دبیرکلی اوپک تکیه زند تا عبدالله سالم البدری لیبیایی که تا پایان سالجاری میلادی بازنشسته خواهد شد، جای خود را به دبیرکل جدید دهد.
این درحالی است که انتخاب دبیرکل اوپک بهدلیل عدم اجماع اعضا بر یک کاندیدا در اجلاس 161 در خرداد ماه به نتیجه نرسید و به اجلاس آذر ماه این سازمان موکول شد؛ اتفاقی که در سالهای گذشته بارها تکرار و موجب شده کسب جایگاه دبیرکلی برای ایران همچنان رویا باقی بماند.
به نظر میرسد حساسیت بیش از حد این سمت از آنجا نشئت میگیرد که اگرچه درواقع دبیرکل یک سازمان باید نماینده همه اعضای آن باشد و علایق گروه را دنبال کند ولی به دلایل مختلف گاهی استفادههایی از این موقعیت شده که نه تنها اهمیت آن را بسیار افزایش داده بلکه کسب سمت دبیرکلی این سازمان را به نوعی برندهشدن سیاسی تبدیل کرده است.
دبیرکل اوپک بهعنوان رئیس دبیرخانه سازمان کشورهای صادرکننده نفت، بهدلیل ویژگی مقام خود، همواره در معرض توجه چشمگیر همگان بهخصوص در طول جلسات عالی اوپک بوده و با ایجاد امکان حضور شخص دبیرکل در کنفرانسهای بینالمللی حوزه انرژی، یکی از پستهای کلیدی اوپک محسوب میشود که کشورهای موثر این سازمان در هر دورهای برای انتخاب کاندیدای کشورشان تلاشهای زیادی کردهاند.
آغاز دوئل ایران و عربستان بر سر دبیرکلی اوپک
برنامهریزی برای تکیه زدن به صندلی داغ دبیرکلی اوپک، دستاوردی جدی است که سالهاست دانهدرشتهای اوپک رقابت پیدا و پنهانی برای دستیابی به آن را دنبال میکنند.
در دوره گذشته انتخاب دبیرکل اوپک در سال ۲۰۰۷ میلادی، پس از کلنجار طولانی ایران و عربستان و درنهایت بن بست سه ساله برای انتخاب دبیرکل اوپک بر سر انتخاب نماینده نهایی، عبدالله سالم البدری لیبیایی بود که از این مناقشات استفاده کرد و آرامآرام خود را به جایگاه اثرگذار دبیرکلی اوپک نزدیکتر کرد و جانشین آلوارو سیلوای ونزوئلایی شد.
در آن زمان ایران، عربستان و کویت نامزدهایی را برای این سمت انتخاب کرده بودند که به دلیل عدم اجماع اعضا بر سر آن ها نهایتا البدری به عنوان گزینه مورد توافق همه اعضا به عنوان دبیرکلی برگزیده شد.
اگر چه همان موقع هم اعضای اوپک بر این مسأله اتفاق نظر داشتند که با توجه به شرایط بازار نفت، باید فردی مشخص و تمام وقت، دبیرخانه این سازمان را اداره کند.
شاید به همین دلیل است که با توجه به پایان دوره دبیرکلی عبدالله سالم البدری در دسامبر 2012 میلادی، این بار در کشاکش رقابت همیشگی ایران و عربستان، عراق و اکوادور هم آستین بالا زدهاند تا شاید همچون گذشته که بهدلیل عدم اجماع، کاندیداهای هیچ یک از دوکشور موفق به اخذ همه آرا نشده و دبیرکل از کشورهای بیطرفتر انتخاب شده، بتوانند از این آب گلآلود ماهی درشتی برای خود صید کنند.
از آنجا که نقش دبیرکل در هدایت مطلوب دبیرخانه و در فرآیند تصمیم سازی در سازمان اوپک تعیینکننده است و در همین رابطه ایران نیز به عنوان دومین صادرکننده بزرگ نفتخام در اوپک، همواره برای دستیابی پست دبیرکلی که برخلاف سایر پستهای اوپک مانند ریاست کنفرانس و ریاست هیات عامل الفبایی نبوده و فقط براساس اجماع همه اعضا انتخاب میشود، مشارکت فعال داشته و تلاش کرده است.
دبیرکل ایرانی؛ ناجی نهال نوپای اوپک
اسناد موجود نشان میدهد که در مذاکرات اولیه برای تاسیس اوپک، دو دیدگاه عمده وجود داشت. دیدگاه ایران که صرفا از تاسیس اوپک قصد اقتصادی و افزایش درآمد از طریق کاهش وابستگی به شرکتهای بزرگ نفتی و احقاق حق تولید کنندگان و صادر کنندگان در تعیین بهای جهانی نفت را طلب داشت و خواهان رویارویی سیاسی با غرب و شرکتهای بزرگ نفتی نبود.
دیدگاه دیگر متعلق به عراق بود که علاوه بر اهداف اقتصادی، میخواست از نفت، به جای یک کالا، به عنوان یک حربه بالقوه سیاسی علیه غرب بهره جوید. با مخالفت شرکتهای بزرگ بینالمللی از تشکیل اوپک دو طرف به درستی به این نتیجه رسیدند که نه وضع کنونی بازار جهانی نفت قابل تحمل است و نه اقدامات خودسرانه و نابخردانه عراق کمکی به بهبود وضع موجود میکند.
بنابراین بر اساس صلاحدید کشورهای موسس اوپک، بهترین راهکار، تغییر تدریجی وضعیت بغرنج آن هنگام، با انتخاب یک دبیرکل ورزیده، تحصیل کرده و دارای وجاهت و اعتبار بینالمللی بود.
پس از مذاکراتی سخت و طولانی، شاخص ترین چهرهای که برای ایفای چنین نقش تاریخی و مهمی برگزیده شد، دکتر فواد روحانی مدیر و حقوق دان برجسته ایرانی بود که در بین دیگر افراد مطرح از سعودی، عراق کویت و ونزوئلا واجد شرایط ترین فرد برای ثبت نام خود در تاریخ به عنوان نخستین دبیرکل اوپک بود.
روحانی از روز 21 ژانویه سال 1961 میلادی رسما کار خود را در مقر نخستین اوپک در ژنو آغاز کرد. واقعیت این است که اگر نبود قدرت اداری، اجرایی و علمی و سوابق ممتد شغلی روحانی، کشورهای عربی هرگز زیر بار انتخاب یک دبیرکل ایران، آن هم در ابتدای کار اوپک نمیرفتند. ولی نهایتا همه اعضا به این نتیجه رسیدند که در آن زمان، تجربه حقوقی و قدرت مذاکره و چانه زنی روحانی بیش از شعارها و فریادهای کشورهای تندروی عرب می تواند به احقاق حقوق ملی و افزایش درآمد نفتی کشورها منجر شود.
در ابتدای تاسیس اوپک، فواد روحانی از ایران برای دبیر کلی این سازمان به مدت چهار سال انتخاب و بعد از آن مقرر شد که کشورها بر اساس حروف الفبای انگلیسی به دبیرکلی اوپک منصوب شوند و سپس مدت زمان دبیر کلی نیز به دو سال تقلیل پیدا کرد. بعد از دبیر کلی وزیر نفت گابن درسال 1983 نوبت ایران بود تا دبیر کل شود که با کارشکنی برخی کشورهای عربی عضو، ایران نتوانست مجددا دبیر کل شود.
باوجود پیشنهاد هیات عامل اوپک در زمان ریاست ایران در سال 2007 میلادی برای تعیین دبیرکلی براساس حروف الفبا و بهصورت گردشی، این موضوع مورد قبول اعضای اوپک قرا نگرفت و هماکنون نیز تنها پست دبیرکلی است که براساس اجماع تعیین میشود؛ پستی که ایران پس از فواد روحانی دیگر موفق به کسب آن نشده است.
از سوی دیگر عربستان سعودی نیز یکبار در سال 1967 در حدود یکسال مسئولیت دبیر کلی اوپک را به عهده داشته و از آن زمان تاکنون نتوانسته است به این سمت دست یابد.
از طرفی در طول سالهای گذشته به ویژه در گذر از فراز و نشیب بحران جهانی اقتصاد که در اوج خود در سال 2008 میلادی قیمت نفت را به 147 دلار رساند و در کمتر از 6 ماه، سقوط ارزش طلای سیاه تا 33.7 دلار در هر بشکه را به همراه داشت، اوپک با تصمیمگیریهای منطقی خود توانست بازار سیاسیترین و استراتژیک ترین کالای جهان را عملا مدیریت کرده و به ثبات نسبی برساند.
از این رو این روزها اهمیت اوپک بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته و قاعدتا تصدی پست دبیرکلی اوپک برای 12عضو آن به یک ماموریت مهم تبدیل شده است.
اگر چه دبیرکل اوپک در تصمیمگیریهای اصلی اوپک حق رای ندارد، اما این دبیرکل است که زمینه تصمیمگیری را فراهم میکند، بنابراین کشوری که سمت دبیرکلی را در اختیار داشته باشد، توان مضاعفی در دیپلماسی نفتی و تاثیرگذاری بر تصمیمات اوپک دارد.
بررسی جدول دبیران کل اوپک از سال 1983 میلادی تاکنون نشان میدهد که کشورهای لیبی، اندونزی، ونزوئلا و نیجریه هر کدام سه بار و کشورهای امارات عربی متحده و کویت هر کدام یک بار بر کرسی دبیرکلی اوپک تکیه زدهاند.
این بار اما ایران جدیتر از همیشه دستبه کار شد تا "صندلی حساس" را که نقشی مهم در لابیها و مذاکرات پشت پرده بازار نفت را ایفا میکند، در اختیار گیرد، از همین رو "غلامحسن نوذری" وزیر نفت دولت نهم که در زمان خود چهرهای مقبول نزد رسانههای جهانی و هیاتهای بینالملل داشت را به عنوان نامزد ایران برای دبیرکلی سازمان کشورهای صادرکننده نفت معرفی کرد.
به این ترتیب قرار شد در اجلاس آینده اوپک در آذر ماه وزیر اسبق نفت ایران در کنار سه کاندیدای دیگر برای تصاحب صندلی دبیرکلی اوپک به رقابت بپردازد.
به نظر میرسد اگر در جلسه آذر ماه هم به هر دلیل هیچ یک از کاندیداها نتواند، حائز اکثریت آرا شود، برای سال 2013 میلادی فردی به طور موقت دبیر کل میشود تا اعضا به جمعبندی برسند و براساس رای گیری، فردی را به عنوان دبیر کل دائم انتخاب کنند.
پس از ارزیابی نامزدهای دبیرکلی نتایج در اختیار اعضای 12 گانه این سازمان قرار خواهد گرفت تا با رای نهایی این اعضا در اجلاس بعدی در 22 آذرماه سالجاری، دبیرکل از بین غلامحسین نوذری از ایران، مجید المنیف عربستانی، غضبان 67 ساله عراقی و ویلسون پاستور اکوادوری انتخاب و بر صندلی دبیرکلی اوپک تکیه زند تا عبدالله سالم البدری لیبیایی که تا پایان سالجاری میلادی بازنشسته خواهد شد، جای خود را به دبیرکل جدید دهد.
این درحالی است که انتخاب دبیرکل اوپک بهدلیل عدم اجماع اعضا بر یک کاندیدا در اجلاس 161 در خرداد ماه به نتیجه نرسید و به اجلاس آذر ماه این سازمان موکول شد؛ اتفاقی که در سالهای گذشته بارها تکرار و موجب شده کسب جایگاه دبیرکلی برای ایران همچنان رویا باقی بماند.
به نظر میرسد حساسیت بیش از حد این سمت از آنجا نشئت میگیرد که اگرچه درواقع دبیرکل یک سازمان باید نماینده همه اعضای آن باشد و علایق گروه را دنبال کند ولی به دلایل مختلف گاهی استفادههایی از این موقعیت شده که نه تنها اهمیت آن را بسیار افزایش داده بلکه کسب سمت دبیرکلی این سازمان را به نوعی برندهشدن سیاسی تبدیل کرده است.
دبیرکل اوپک بهعنوان رئیس دبیرخانه سازمان کشورهای صادرکننده نفت، بهدلیل ویژگی مقام خود، همواره در معرض توجه چشمگیر همگان بهخصوص در طول جلسات عالی اوپک بوده و با ایجاد امکان حضور شخص دبیرکل در کنفرانسهای بینالمللی حوزه انرژی، یکی از پستهای کلیدی اوپک محسوب میشود که کشورهای موثر این سازمان در هر دورهای برای انتخاب کاندیدای کشورشان تلاشهای زیادی کردهاند.
آغاز دوئل ایران و عربستان بر سر دبیرکلی اوپک
برنامهریزی برای تکیه زدن به صندلی داغ دبیرکلی اوپک، دستاوردی جدی است که سالهاست دانهدرشتهای اوپک رقابت پیدا و پنهانی برای دستیابی به آن را دنبال میکنند.
در دوره گذشته انتخاب دبیرکل اوپک در سال ۲۰۰۷ میلادی، پس از کلنجار طولانی ایران و عربستان و درنهایت بن بست سه ساله برای انتخاب دبیرکل اوپک بر سر انتخاب نماینده نهایی، عبدالله سالم البدری لیبیایی بود که از این مناقشات استفاده کرد و آرامآرام خود را به جایگاه اثرگذار دبیرکلی اوپک نزدیکتر کرد و جانشین آلوارو سیلوای ونزوئلایی شد.
در آن زمان ایران، عربستان و کویت نامزدهایی را برای این سمت انتخاب کرده بودند که به دلیل عدم اجماع اعضا بر سر آن ها نهایتا البدری به عنوان گزینه مورد توافق همه اعضا به عنوان دبیرکلی برگزیده شد.
اگر چه همان موقع هم اعضای اوپک بر این مسأله اتفاق نظر داشتند که با توجه به شرایط بازار نفت، باید فردی مشخص و تمام وقت، دبیرخانه این سازمان را اداره کند.
شاید به همین دلیل است که با توجه به پایان دوره دبیرکلی عبدالله سالم البدری در دسامبر 2012 میلادی، این بار در کشاکش رقابت همیشگی ایران و عربستان، عراق و اکوادور هم آستین بالا زدهاند تا شاید همچون گذشته که بهدلیل عدم اجماع، کاندیداهای هیچ یک از دوکشور موفق به اخذ همه آرا نشده و دبیرکل از کشورهای بیطرفتر انتخاب شده، بتوانند از این آب گلآلود ماهی درشتی برای خود صید کنند.
از آنجا که نقش دبیرکل در هدایت مطلوب دبیرخانه و در فرآیند تصمیم سازی در سازمان اوپک تعیینکننده است و در همین رابطه ایران نیز به عنوان دومین صادرکننده بزرگ نفتخام در اوپک، همواره برای دستیابی پست دبیرکلی که برخلاف سایر پستهای اوپک مانند ریاست کنفرانس و ریاست هیات عامل الفبایی نبوده و فقط براساس اجماع همه اعضا انتخاب میشود، مشارکت فعال داشته و تلاش کرده است.
دبیرکل ایرانی؛ ناجی نهال نوپای اوپک
اسناد موجود نشان میدهد که در مذاکرات اولیه برای تاسیس اوپک، دو دیدگاه عمده وجود داشت. دیدگاه ایران که صرفا از تاسیس اوپک قصد اقتصادی و افزایش درآمد از طریق کاهش وابستگی به شرکتهای بزرگ نفتی و احقاق حق تولید کنندگان و صادر کنندگان در تعیین بهای جهانی نفت را طلب داشت و خواهان رویارویی سیاسی با غرب و شرکتهای بزرگ نفتی نبود.
دیدگاه دیگر متعلق به عراق بود که علاوه بر اهداف اقتصادی، میخواست از نفت، به جای یک کالا، به عنوان یک حربه بالقوه سیاسی علیه غرب بهره جوید. با مخالفت شرکتهای بزرگ بینالمللی از تشکیل اوپک دو طرف به درستی به این نتیجه رسیدند که نه وضع کنونی بازار جهانی نفت قابل تحمل است و نه اقدامات خودسرانه و نابخردانه عراق کمکی به بهبود وضع موجود میکند.
بنابراین بر اساس صلاحدید کشورهای موسس اوپک، بهترین راهکار، تغییر تدریجی وضعیت بغرنج آن هنگام، با انتخاب یک دبیرکل ورزیده، تحصیل کرده و دارای وجاهت و اعتبار بینالمللی بود.
پس از مذاکراتی سخت و طولانی، شاخص ترین چهرهای که برای ایفای چنین نقش تاریخی و مهمی برگزیده شد، دکتر فواد روحانی مدیر و حقوق دان برجسته ایرانی بود که در بین دیگر افراد مطرح از سعودی، عراق کویت و ونزوئلا واجد شرایط ترین فرد برای ثبت نام خود در تاریخ به عنوان نخستین دبیرکل اوپک بود.
روحانی از روز 21 ژانویه سال 1961 میلادی رسما کار خود را در مقر نخستین اوپک در ژنو آغاز کرد. واقعیت این است که اگر نبود قدرت اداری، اجرایی و علمی و سوابق ممتد شغلی روحانی، کشورهای عربی هرگز زیر بار انتخاب یک دبیرکل ایران، آن هم در ابتدای کار اوپک نمیرفتند. ولی نهایتا همه اعضا به این نتیجه رسیدند که در آن زمان، تجربه حقوقی و قدرت مذاکره و چانه زنی روحانی بیش از شعارها و فریادهای کشورهای تندروی عرب می تواند به احقاق حقوق ملی و افزایش درآمد نفتی کشورها منجر شود.
در ابتدای تاسیس اوپک، فواد روحانی از ایران برای دبیر کلی این سازمان به مدت چهار سال انتخاب و بعد از آن مقرر شد که کشورها بر اساس حروف الفبای انگلیسی به دبیرکلی اوپک منصوب شوند و سپس مدت زمان دبیر کلی نیز به دو سال تقلیل پیدا کرد. بعد از دبیر کلی وزیر نفت گابن درسال 1983 نوبت ایران بود تا دبیر کل شود که با کارشکنی برخی کشورهای عربی عضو، ایران نتوانست مجددا دبیر کل شود.
باوجود پیشنهاد هیات عامل اوپک در زمان ریاست ایران در سال 2007 میلادی برای تعیین دبیرکلی براساس حروف الفبا و بهصورت گردشی، این موضوع مورد قبول اعضای اوپک قرا نگرفت و هماکنون نیز تنها پست دبیرکلی است که براساس اجماع تعیین میشود؛ پستی که ایران پس از فواد روحانی دیگر موفق به کسب آن نشده است.
از سوی دیگر عربستان سعودی نیز یکبار در سال 1967 در حدود یکسال مسئولیت دبیر کلی اوپک را به عهده داشته و از آن زمان تاکنون نتوانسته است به این سمت دست یابد.
از طرفی در طول سالهای گذشته به ویژه در گذر از فراز و نشیب بحران جهانی اقتصاد که در اوج خود در سال 2008 میلادی قیمت نفت را به 147 دلار رساند و در کمتر از 6 ماه، سقوط ارزش طلای سیاه تا 33.7 دلار در هر بشکه را به همراه داشت، اوپک با تصمیمگیریهای منطقی خود توانست بازار سیاسیترین و استراتژیک ترین کالای جهان را عملا مدیریت کرده و به ثبات نسبی برساند.
از این رو این روزها اهمیت اوپک بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته و قاعدتا تصدی پست دبیرکلی اوپک برای 12عضو آن به یک ماموریت مهم تبدیل شده است.
اگر چه دبیرکل اوپک در تصمیمگیریهای اصلی اوپک حق رای ندارد، اما این دبیرکل است که زمینه تصمیمگیری را فراهم میکند، بنابراین کشوری که سمت دبیرکلی را در اختیار داشته باشد، توان مضاعفی در دیپلماسی نفتی و تاثیرگذاری بر تصمیمات اوپک دارد.
بررسی جدول دبیران کل اوپک از سال 1983 میلادی تاکنون نشان میدهد که کشورهای لیبی، اندونزی، ونزوئلا و نیجریه هر کدام سه بار و کشورهای امارات عربی متحده و کویت هر کدام یک بار بر کرسی دبیرکلی اوپک تکیه زدهاند.
این بار اما ایران جدیتر از همیشه دستبه کار شد تا "صندلی حساس" را که نقشی مهم در لابیها و مذاکرات پشت پرده بازار نفت را ایفا میکند، در اختیار گیرد، از همین رو "غلامحسن نوذری" وزیر نفت دولت نهم که در زمان خود چهرهای مقبول نزد رسانههای جهانی و هیاتهای بینالملل داشت را به عنوان نامزد ایران برای دبیرکلی سازمان کشورهای صادرکننده نفت معرفی کرد.
به این ترتیب قرار شد در اجلاس آینده اوپک در آذر ماه وزیر اسبق نفت ایران در کنار سه کاندیدای دیگر برای تصاحب صندلی دبیرکلی اوپک به رقابت بپردازد.
به نظر میرسد اگر در جلسه آذر ماه هم به هر دلیل هیچ یک از کاندیداها نتواند، حائز اکثریت آرا شود، برای سال 2013 میلادی فردی به طور موقت دبیر کل میشود تا اعضا به جمعبندی برسند و براساس رای گیری، فردی را به عنوان دبیر کل دائم انتخاب کنند.